خاله حدیث ... آینازی خدانگهدار
امروز خاله حدیث و آینازی رفتن ... وای که چه بارونی می بارید از آسمون ... همگی دعا می کردیم پرواز کنسل شه ولی لعنتی سر موعدش انجام شد و خاله حدیث و آینازی رو با خودش برد اون دور دوراااااااا مامانی کلی غمگین شدیم ... خاله حدیث کلی گریه کرد ... می گفت خیلی دلم براتون تنگ میشه ... واسه مهرتاش و کیان آخی خوب خیلی سخته دیگه ... دوری واقعا طاقت فرساست اما چاره ای نیست باید زندگی کرد ... ایشالا دوباره روزی میاد که همگی دور همدگیه جمع شیم حدیث خواهر خوبم عاشقتم و خیلی دوستت دارم آیناز دختر قشنگم دلم واست یه ریزه شده خاله قربونت بشه خیلی دوستت دارم اینم عکس یادگاری در آخرین ساعات و لحظات دیدار قرار بود این لباس رو شب یلدا تنت کنیم ولی ...