آآآآآآآآآآآآآآآآآآآاااايييييي
اي شيطوننننننننننننننننننن ديشب كه من خوابيده بودم بخاطر كسالتم تو اومده بودي پيشم و باهام حرف ميزدي وقتي ديدي زياد توجه نمي كنم شروع كردي به دست كشيدن تو موهام و يهويي موهام و كشيدي منم بهت گفتم ماماني نكن ... و تو محكم تر كشيدي موهام و ... منم يه جيغ بنفش كشيدم و تو موهام و رها كردي و رفتي چند دقيقه بعد دوباره اومدي تو اتاق و خواستي موهام و بكشي كه بابايي به دادم رسيد و بغلت كرد و بردت وقتي داشتين از اتاق ميرفتين بيرون شنيدم كه يه چيزي به بابايي گفتي و بعدش گفتي آآآآآآآآآآآي واي زير پتو مرده بودم از خنده فهميدم از اين بازي خوشت اومده و دلت مي خواست موهام و بكشي و منم جيغ بزنم و داشتي به بابايي هم همين و مي گفتي عاشقتــــــ...