شازده کوچولو خوابش میا.................د !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
الهی قربون پسر قشنگم بشم ... این روزا خستگی مامان و بابا روی شازده کوچولوی مهربونم هم اثر گذاشته و مثل ما خوابالو شده ... نفس مامان یکشنبه شب از ساعت 6 بعداز ظهر خوابید تا صبح البته با مامانش... پسرم خیلی خسته بود ... تا حدی که حتی صبحم که می خواستم لباسش رو عوض کنم کلی با خودش کلنجار رفت و بعدش چشمای خوشگلش رو باز کرد و با یه خنده خیلی خیلی زیبا روز مامان و بابارو قشنگ تر کرد ... وقتی بیدار شد معلوم بود که خیلی سرحال شده ، آخه همش می خندید و دست و پاهاش رو به شدت تکون میداد و تلاش می کرد چهار دست و پا بره ... کلی ذوق کرده بود...فداش بشم من ... خلاصه این روزا که مامان بابای مهرتاش احساس خستگی زیادی می کنن ، مهرتاش کوچولو هم خسته ...