مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

شازده کوچولو مامان باباش رو می خواد

1391/7/22 14:10
نویسنده : یه مادر عاشق
609 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح وقتی شازده پسرم رو گذاشتم پیش مادر جونش که برم سرکار ، موقع خداحافظی واسه من و باباییش گریه کرد

خیلی دلم سوخت و ناراحت شدم ، ترسیدم اگه برم سکتش بیشتر بی قرارای کنه ...

بابایی مهرداد تندی رفت سمتش و بوسیدش ، خوشمزه مامان هم فکر کرد می خوایم با خودمون ببریمش اما وقتتی دوباره بابایی ازش دور شد غمگین و نا امید نگاهمون کرد و بازم گریه کرد ،

داشت دیر میشد و چاره ای نبود باید میرفتیم، مادر جون درب خونه رو بست و ما رفتیم

بعدا فهمیدم تا چند دقیقه پشت سر ما گریه می کرده ...

کل روز رو بهش فکر کردم و غصه خوردم ...

عشقم دوست دارم ، مامان و بابا مجبورن برن ، اگر نه هیچوقت تنهات نمیذاشتن ، امیدوارم کم کم درک کنه که همه اینا بخاطر خودشه

اما یه حقیقتی رو بگم ، اینکه کوچولوی خوشگلت پشت سرت گریه کنه لذت بخشه ها ، چون آدم متوجه میشه ، نی نی ناز دیگه میشناسه آدم رو و پیشت احساس امنیت می کنه ...

جدیدا توی خونه هم دنبالم گریه می کنه مخصوصا وقتی شیر می خواد و خوابش میاد ...

شیطون وقت بازی هم واسه باباش ذوق می کنه و سر و صدا راه میندازه ، خصوصا وقتی توی خونه با من باشه و بعد باباش از سر کار بیاد حسابی خودش رو واسه باباش لوس می کنه ...

دورش بگرده مادر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

لیلا
1 آبان 91 19:14
الهیییییییییییییی عزیز خاله . گناه دارهههههه بس برای عزیز خاله