عمو مهرشاد و شازده کوچولو عمه مینا و عمو محمد جون با شازده کوچولو عمه مینا اینا با عمو مهرشاد و عمه مرجان چون کار داشتن بعد از ناهار روز جمعه تشریف بردن ... دستشون درد نکنه که اومدن هندونه کوچولوی من لباس خوشگلی که زن عمو زیبا جون برات آورده پوشیدی و داشتی با ساز و باز جذابی که خاله پریسا جون بهت هدیه داد، بازی می کردی منم زودی از فرصت استفاده کردم و عکس یادگاری گرفتم ... مامانی چقدر این لباس بهت اومده جیگرم همه رفته بودن و ما تنها بودیم ، مشغول کارام بودم که دیدم هیچ صدایی ازت نمیاد ... اومدم دنبالت ببینم کجایی که دیدم رفتی سر باکس اسباب بازیهات و داری اون تو تفحص می کنی ... منم چند تا عکس ازت گرفتم که ...