مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

عکسای داغ داغ روز جمعه ...

1391/10/3 9:07
نویسنده : یه مادر عاشق
1,281 بازدید
اشتراک گذاری

عمو مهرشاد و شازده کوچولو

عمه مینا و عمو محمد جون با شازده کوچولو

عمه مینا اینا با عمو مهرشاد و عمه مرجان چون کار داشتن بعد از ناهار روز جمعه تشریف بردن ... دستشون درد نکنه که اومدن

هندونه کوچولوی من  لباس خوشگلی که زن عمو زیبا جون برات آورده پوشیدی و داشتی با ساز و باز جذابی که خاله پریسا جون بهت هدیه داد، بازی می کردی منم زودی از فرصت استفاده کردم و عکس یادگاری گرفتم ...

مامانی چقدر این لباس بهت اومده جیگرم

همه رفته بودن و ما تنها بودیم ، مشغول کارام بودم که دیدم هیچ صدایی ازت نمیاد ... اومدم دنبالت ببینم کجایی که دیدم رفتی سر باکس اسباب بازیهات و داری اون تو تفحص می کنی ... منم چند تا عکس ازت گرفتم که خیلی خوشگل شدن

قربون این نگاه کردنت بشم من

چی میگی تو ... من که کاری بهت ندارم فقط دارم ازت عکس میگیرم ، اینجوری نگام نکن میام

می خورمتاااااااااا

قربونت برم که ذوق کردی ... عاشق این خنده هاتم

مامان کمی خسته بود و احتیاج به هوای تازه داشت و خیلی دلش می خواست بره بیرون که خیلی اتفاقی خاله پریسا اومد و گفت دارن میرن گردش و وقتی فهمید مامان خیلی دوست داره بره بیرون دعوت کرد و با همدیگه رفتیم بیرون ...  خیلی خوش گذشت و حال و هوای مامان به کل عوض شد ... دست خاله پریسا و عمو کاوه جون درد نکنه

اینم از عکسای گردش روز جمعه

اول رفتیم پیتزا بلنسی و یه شام خوشمزه خوردیم ... اگه بدونی چکار می کردی اونجا ... مامان برات سوپ آورده بود و تو همچین با اشتها سوپ و می خوردی که نگو ... کلی هم حرف زدی و دست زدی برامون ... انگار تو هم نیاز داشتی یه هوای تازه بخوری و حال و هوات کلی عوض شده بود ... کلی با تو کیان جونم حال کردیم ... دوتاتون کلی برامون خندیدین و دست زدین ... منم کلی ازتون فیلم گرفتم

اینم از من و خواهر کوچولوم با جوجه های مهربونمون

بعد از شام رفتیم پارک به قول خاله پریسا پارک سرسره

و تو و کیان کلی سرسره بازی کردین و خندیدین و ما هم کلی انرژی مثبت گرفتیم و همه خستگیم از تنمون رفت

 

اینم از اولین روز زمستون سال و نود و یک

خوب بود خوش گذشت ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

عمه مینا
3 دی 91 18:14
مهرتاشم عاشق خندیدنت هستم.قربونت برم خیلی زود بیا پیشمون.جیگر



مرسی عمه مینا جونم ... ایشالا زودی فرصت شه دوباره همدیگرو ببینیم
khale hadis
5 دی 91 0:44
ghashangaye man mordam az doriton ,cheghad khoshmaze shodin,bbbbbbbbbbbboooooooooooooossssssss,jaye man khaly,ghorbone fastfood raftano park raftaneton besham key miaid?



فدای تو خاله حدیث جونم ... ما هم حسابی دلتنگیم ... ایشالا زود زود میایم پیشتون ... دیگه خودمون هم طاقتمون تموم شده ... دخمل مهربونم رو حسابی ببوس و فشار بده تا من بیام...
خاله مـــژده
5 دی 91 15:37
سارا اين چند وقت كه من نبودم اين عزيز من چه آقا شده واسه خودش
فداش بشم با اون چشاي درشت و قشنگش.
واي خواهري جونم از طرف من حسابي بچلونش.
چقدر اين عكسها قشنگ شدن هم كيان جونم و مهرتاش پسري ناز خودم.خواهراي گل خودمم كه هميشه ناز و قشنگ هستن
چقدر تیپ اسپرت بهش میاد...
هزارتا ماچش کن سارا جون

فدای تو ... جات کلی خالی بود با این دو تا شیطون کلی بخندیم ...
مرسی چشات قشنگ می بینه ... خودمم خیلی کیف می کنم وقتی تیپ اسپرت میزنه خیلی مامانی میشه ...





خاله مژده
5 دی 91 15:44
سارا هر روز خوشگلتر از دیروز میشه این آقــــــا مهرتاش
ديگه خوب شیطون بلاي شده
الهیییییییییی من فدای لپات بشم پســـرري



مرسی گلم خدا نکنه... آره خاله مژده جونش پسرم حسابی خوردنی شده ... خوب بیا دیگه خاله این روزا تموم میشه دیگه تکرار نمیشه ها... نمی دونم چرا اینقدر گیرو گرفتاریم که وقت نمیشه به هم سر بزنیم...