عکسای خوشگل شازده پسرم در یازده ماهگی ...
قربون شازده پسرم بشم ...
مامانی لین لباس و تنت کردیم که بتونیم یه عکس شیک واسه دفترچه یادبود جشن تولد یک سالگیت بگیریم ... اما مگه می نشستی اینقدر شیطونی کردی که نشد یه عکس حسابی بگیریم ازت " البته همه عکسات خوشگل شدنا ولی اون مدلی که من می خواستم نشد "
و در نهایت با نظر خاله پریسا جون و بابا مهردادت این عکس انتخاب شد ...
قربون پسر موتور سوارم بشم من ...
خیلی نازی پسرم
عاشق حبابی ... با بابایی رفته بودیم بازار که کتری برقی بخریم " آخه کتری برقیمون سوخته بود " ... تا حباب ساز و دیدم برات خریدم و وقتی اومدیم خونه کلی حباب برات درست کردیم و تو هم کلی ذوق کردی عشق مادر
بوس بده مادر ...
شازده در حال نشستن
قربون چشات بشم این عکست و خیلی دوست دارم
خوش میگذره جیگرم؟ لم دادی رو پای بابا مهرداد ...
جیگرمی ... عکسات و میبینم دیوونه میشم ... دلم برات تنگ میشه عشق مادر
اینجا تازه داشتی تاتی تاتی می کردی ... تنها یه قدم بر میداشتی