مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

مامان جون امشب میادش مهرتاشم

مهرتاش ، مامان امروز خیلی خوشحاله آخه مادر جون داره بعد از 1 ماه و یه هفته از بندر عباس بر میگرده قراره بابا جون و دایی حسام برن دنبالش و بیارنش از اهواز ، اما بازم امشب نمی تونیم ببینیمش چون تا برسه خونه ساعت 12:30 شب میشه و اونوقت مامانی خوابه چون صبح باید با آقا مهرتاش و باباش بره سرکار قراره فردا شب همه خونه بابا جون جمع شیم  هم مامان رو ببینیم و هم شب یلدا رو جشن بگیریم دور همدگیه دلم خیلی برای مامانم تنگ شده بود پسر قشنگم   هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا                     ...
29 آذر 1390

مهرتاش قشنگ مامان امروز اولین روز از هفته 25 رو شروع کرده قربونوش بشم

کوچولوی خوشگل مامان و بابا قدش از سر تا پاشنه پا حدود 34.3 سانتي متر شده و وزنش هم به گفته آقای دکتر 686 گرم شده که از اونچه توی سایت نوشته 86 گرم بیشتره ، خدای من مامانی تو چقدر بزرگ شدی عزیزم آقای دکترم گفت ماشالا پسرمون رشدش خیلی خوب بوده .  به زودي كمي بافت چربي مي یاره  و صورت نازش تپلی میشه و تغییر می کنه ، پوست نسبتا چروكيده جیگر مامان  صاف مي شود و شباهتش  به يك نوزاد كامل بيشتر و بيشتر خواهد شد. الهی دورت بگردم مادر که اینقدر تغییر می کنی تو قربون اون صورت ماهت بشم من  احتمالا حالا دیگه میشه موهای قشنگ آقا مهرتاش مارو دید  كه هم رنگ و هم حالت گرفته اند، هر چند كه رنگ و حالت موهاش ممكن است بعد از تول...
27 آذر 1390

دومین خاطره بامزه مهرتاش جونم وقتی تو شکمم بود

عشق مامان امروز ساعت 7 که بابایی رفت سرکار از خوب پریدم ، یهو متوجه شدم که گل پسرم همزمان به پهلوی راست و چپم ضربه میزنه ، کلی کیف کردم و همش گفتم مامانی بازم بزن ، تو هم پشت سر هم مامان رو خوشحال می کردی جیگرم. الهی قربونت برم من فکر کنم یا خواب خوبی دیده بودی و خوشحالی می کردی یا اینکه تازه از خواب بیدار شده بودی و داشتی دست و پاهات رو نرم می کردی قشنگم پسر ورزشکارم .           ...
25 آذر 1390

مهرتاش آقا رو بردم سونوی 5 ماهگی

قربون گل پسرم برم من عزیزم امروز ظهر با بابا جون رفتیم سونو دکتر گفت پسرمون حسابی سالم و سر حاله و وزنش هم حدود 686 گرم الهی فدات شم اینقدر خوشگل اون دست و پاهای کوچیکت رو تکون میدادی که نگو ، مامانی حسابی ذوق کرد وقتی دست و پاهات رو دید به دکتر گفت الان چجوری تو شکمم قرار گرفته ؟  اونم گفت این بلا که یه جا نمی ایسته همش داره تکون می خوره و جابجا میشه آقای دکتر گفت همه چیز عالیه ؛ رشد پسر کوچولوتون هم خیلی خوب بوده . اینقدر مامانی ذوق کرده بود و قربونت رفت که وقتی از بخش سونو اومد بیرون همه با خنده و خوشحالی بهم تبریک می گفتن. خاله حدیث تا امروز همش می گفت بازم برو سونو نکنه یه وقتی این وروجک گولمون زده باشه و پسر نباشه و ...
23 آذر 1390

عکس هدایایی که تا به حال به مهرتاش جون تقدیم شده

مهرتاش گلم عکسای اولین هدایایی رو که بهت تقدیم شده  برات میذارم تا همیشه یادت بمونه البته باید این رو بدونی که سیسمونی تورو مامان جون و بابا جونت برات تهیه کردن این بزرگترین هدیت تا الان بوده و بقیه هدایات تا به حال : از طرف  آیناز خوشتیپ و مهربونم ، خاله حدیث و عمو عارف جون  :     مامانی عاشق این موتور چوبیه مهرتاشم ،  بعدا وقتی بزرگ شدی می تونی سوارش بشی و بالا پایین شی و حسابی لذت ببری قشنگم تازه مامانم می تونه سوارش بشه    از طرف کیان جیگرم  ، خاله پریسا و عمو کاوه جون :           از طرف آران چشم قشنگم ، زن عمو زیبا و عمو محمود...
22 آذر 1390

امروز مهرتاشم اولین روز از هفته 24 رو شروع کرده

مهرتاش خوشگلم الان 23 هفته رو پشت سر گذاشته و هنوز 15 هفته دیگه رو پیش رو داره تا به دنیا بیادش  مهرتاشم امروز اولین روز از هفته 24 رو شروع کرده قربونش برم مهرتاش کوچولوی ما به سرعت در حال رشد است و وزن او حدود 110 گرم نسبت به هفته قبل (كه تنها كمي بيشتر از 450 گرم وزن داشت) زيادتر شده است وای جیگر مهرتاشم . پسرم چون قدش بلندتر شده و به 30 سانتیمتر رسیده ، توی شکمم به صورت خميده قرار گرفته  اما اندازه اندامهاي بدنش تقريبا متناسب هستند. الان شاید به نظر كمي لاغر بياد ولي به زودي بافت چربي در بدن او جمع میشه . پوست نی نی من  نازك، نيمه شفاف و چروك خورده است الهی قربون اون پوستت برم که بعدا مثل هلو میشه ؛ مغزش به سرعت ب...
20 آذر 1390

مامان در حال جمع آوری شعرهای کودکانه و موسیقی های آرامش بخش برای مهرتاش کوچولو

مهرتاش گلم این روزا همش توی اینترنت می چرخم تا بتونم برات یه مجموعه از موسیقی های بدون کلام آرامش بخش تهیه کنم و توی این مدت تا بدنیا نیومدی هر روز برات بذارم گوش بدی تا هم آرامش داشته باشی و هم اینکه خوندم و شنیدم توی تقویت حافظه عشق کوجولوم تاثیر داره یه مجموعه ترانه های صوتی تصویری کودکانه هم دارم برات جمع می کنم که بعدا که بدنیا اومدی برات بذارم تا حسابی کیف کنی و باهاشون بخندی و من از خنده های تو لذت ببرم خوشگلم .امروز که به کل درگیر اینکار بودم و هیچ کار اداری انجام ندادم آخه مامان به قربونت بره ، مگه فکر کدن به تو میذاره همش تو فکر تو هستم که چه کارایی کنم تو خوشحال تر باشی و راحت تر وااااااااااااای تو عزیز دل مامان و بابایی ...
16 آذر 1390