مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

مامان رفت دکتر واسه چکاب ماهیانه آقا مهرتاش ناز نازی

1390/9/9 9:34
نویسنده : یه مادر عاشق
513 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم دیروز ساعت 7:30 رسیدیم مطب دکتر ، خیلی شلوغ بود ، بابایی رفت یکمی خرید کنه و مامان منتظر شد تا نوبتش شه و بره توی مطب ، بالاخره ساعت 9:00 نوبت مامان رسید.

رفتم داخل خانم دکتر فشار مامان رو گرفت و خوبه ، وزنم رو هم چک کرد و گفت تغییر زیادی نکرده و شدم 55 کیلو فقط 1 کیلو اضافه کرده بودم ، بعد گفت بخواب تا نی نی نازمون رو هم معاینه کنم

وااااااااااااااای چه پسر بلایی ، هر چی خانم دکتر دنبالت می گشت پیدات نمی کرد تا بتونه صدای قلبت رو گوش بده و گفت واقعا پسر فضولیه هااااااا

خلاصه بعد از کلی تفحص و جستجو آقا مهرتاش قشنگ مامان ، خودش رو  نشون داد و قایم باشک بازی رو تموم کرد ، صدای قلبت رو که شنید گفت ببین انگار سوار اسب چهار نعل شده و داره می تازه هااااااا و کلی خندیدیم و من قربون صدقت رفتم چقدر صدای قلبت رو دوست دارم از دیشب تا حالا 100 بار گوشش کردم

خانم دکتر گفت رشد آقا پسر گل مامان خیلی خوب بوده و همه چیز عالیه و هیچ مشکلی هم نیست

شما امروز 21 هفته و 4 روزتون شده یعنی 5 ماه و یک روز عزیز دلم

خانم دکتر واسه مامانی کپسول کلسیم نوشت  آخه مامانی نمی تونه شیر بخوره ، شیر حال مامان رو بد می کنه . قرص جلوگیری از زایمان زودرس هم برام نوشت مادری که یه وقتی پسر ناقلای من هوس نکنه زودتر از موعد دنیا بیاد

یه برگه هم داد واسه اینکه تایم کاری من کمتر از 7 ساعت شه  گفتش که تایم کاری مامان طولانیه و خوب نیست برای ما دوتا عزیز دلم  ، امیدوارم اداره با مامان همکاری کنه و مشکلی پیش نیاد عزیزم تو هم دعا کن واسه هر دومون جیگر مامان.

واسه خانم دکتر تعریف کردم که چقدر نازی و شیطون اونم کلی خوشش اومده بود عزیزم .

بابایی هم خیلی خوشحال شد وقتی دید همه چیز عالیه و تو حالت خوبه عزیزکم

ایشالا همیشه سالم و سرحال باشی عشق مامان .

:*  :*   :*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

لیلا
11 آذر 90 13:15
خدا رو شکر . بس به مهرتاش گلی


مرسی لیلا جونم ایشالا روزی باشه بیام واسه نی نی تو بنویسم عزیز دلم