دوست جدید مهرتاش کوچولو ، جغله
مهرتاشم چند روز پیش داشتم صندوق نظرات وبلاگت رو چک می کردم که دیدم جغله جون اومده به وبلاگت سر زده و دوست داره با همدیگه دوست باشین
اون یه داستان جالب داره که واسمون توی ولاگش می نویسه و ما میریم می خونیم و کلی لذت می بریم
منم پیشنهادش رو با کمال میل پذیرفتم و حالا شماها با هم دوست شدین
باید ببینیم آخر ماجرا این جغله پسر درسخونی میشه یا به تنبلی ادامه میده امیدوارم موفق بشه کتاباش رو زودتر پیدا کنه
مهرتاشم مامان تو هم توی سرزمین تنبلی به دوستت کمک کن تا راهش رو پیدا کنه و بتونه کتاباش رو برگردونه
آفرین پسر قشنگم
اینم از عکس دوست شیطونت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی