پسر بلای من و تغییراتش توی چندماه گذشته

مهرتاش تو یه پسر بلا هستی که همیشه در حال تکون خوردنی ، بعضی وقتا بابا مهرداد میگه ، این بچه خواب نداره ، استراحت هم میکنه ، منم می خندم و میگم آره هر ازگاهی یه چرتی میزنه ، ولی اینقدر به تکونات عادت کردم که وقتی یه مدت کوتاه تکون نمی خوری دلم می گیره

تو از هفته 19 شروع کردی به تکون خوردن ، از همون اول بلا بودی و زیاد تکون می خوردی ولی هر چی زمان می گذشت تکونات بیشتر میشد و ضربه هایی که میزدی قوی تر میشد ، وقتی مامان داشت ماه 6 رو پشت سر میگذاشت یه لگدایی میزدی که گاهی از جا می پریدم ، توی ماه 7 هفت که بودم بوضوح انگشتات رو هم حس می کردم که من رو قلقلک می دادن ، خاله حدیث می گفت فکر کنیا جاش تنگه یا خودش تپلیه که انگشتاش رو هم حس می کنی ، واسه هر کی میگم انگشتات رو حس می کنم تعجب یم کنه و واسش جالبه ،توی ماه 7 کلا فرم تکونات عوض شده بود و کمتر لگد میزدی بیشتر مثل ماهی شیرجه میزدی و یهو ته دلم رو خالی می کرید که دلم ضعف میرفت خیل جالب بود .

با تموم شدن ماه 7 و شروع ماه 8 وارد یه مرحله جدید شدیم ، الان لگدات کمتر از قبل شده و بیشتر چرخ میزنی وقتی تکون می خوری پوست شکمم کشیده میشه و بالا پایین میشه ، خیلی بامزه است

البته تو از همون اولش که تکون می خوردی از روی شکمم پیدا بود ولی الان دیگه ضربه ای نیست قشنگ جابجا شدنت رو می بینیم از روی شکم و واسه همه خیلی جذابه مخصوصا من

توی هفته 21 بارداری واسه بار اول دور شکمم رو اندازه گرفتم 86 سانت بود الان که هفته 31 بارداری تموم شده دور شکمم 98 سانت شده

از هفته قبل به اینور یهو بزرگتر شدی و تغییر سایزت خیلی مشهور بود برام مامانی ، لباسی که هفته گذشته تنم بود رو پوشیدم و دیدم که چه جالب الان بزرگتر شدی عزیزم

همه میگن از حالا به بعد رشد سریعی داری و یهو شکم مامانی بزرگ میشه

قربونت برم من اینم از تغییراتی که توی چند ماه گذشته داشتیم

دوست دارم ....