مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

موتور سواری شازده کوچولو و قدرت نمایی هاش

1392/4/16 10:59
نویسنده : یه مادر عاشق
407 بازدید
اشتراک گذاری

عشقم چندروز توی آشپزخونه بودم که یهو دیدم رفتی سوار موتور چوبیت شدی و شروع کردی عقب جلو کردنش

کلی هیجانزده شدم و به بابایی گفتم وای ببینش داره خودش موتورش و عقب جلو می کنه ...الهی دورت بگردم که یاد گرفتی چطوری بدنت و هماهنگ کنی و عقب جلو شی و با حرکت بدنت موتورت و به حرکت در بیاری

بابایی گفت چندروزی میشه یاد گرفته ... خیلی برام جالبه که خیلی چیزارو بدون آموزش و فقط با نگاه و دقت یاد میگیری

آفرین به پسر باهوش من تشویق

دیشبم شروع کردی به چرخوندن موتورت روی زمین و موتورت و یه دور کامل روی زمین چرخوندی ...

وای عجب زوری داری تو ... جیگر مادر ... الهی فدات بشم من ...من و بابایی با تعجب نگات می کردیم ...اخه موتورت واقعا سنگینه

قربون پسر قوی خودم بشم که به تنهایی موتورش و جابجا می کنه 

 موقعیکه میشینی رو صندلی غذات و می خوام سینیش و جابزنم با دستات جلوم و میگیری و سینی رو به سمت من هل میدی ماشالا اینقدر زورت زیاده که من کم میارم و تسلیم میشم

niniweblog.com

 

ماشالاااااااااااااااااااااااااا

عزیز مادر این روزا اینقدر خوشگل با ماشینات بازی می کنی که نگو

niniweblog.com

عاشق ماشین بازیات هستم  یه بند وصل کردم به کامیونت ، کلی خوشت میاد بندش و می گیری و برو که رفتی هی میری و اونم میاد دنبالت و تو حسابی خوشت میاد

و گاهی اوقات می بینم یه دستی کامیونت و بلند می کنی و جابجاش می کنی  و اینم نمونه دیگه ای از قدرت نماییت هست ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله مژده
16 تیر 92 11:50
ساراي عزیزم دل نوشته های جذابتو خوندم دیدن وبلاگت بهم کللی انرژی داد و سرحالم کرد.بوس گنده واسه مهرتاش ناناز و بلا


فدات شم آجی خوبم
خوشحالم که دل نوشته های من سرحالت می کنه مرسی ...
منم با خوندن نظرات دلگرم کننده تو سرحال میشم معامله پایاپای
زنعمو زیبا
16 تیر 92 13:01
ماشالله به پسر قوی و باهوشم عزیز خوشمزه ساراجون عکساشم بزار عزیزم منتظریم


مرسی زن عمو جونم ...
چشم حتما اینکارو بزودی انجام میدم ...
راحله
17 تیر 92 11:18
ای جوووونم قربونش بشم بچمون هم باهوشه هم پهلوونه دیگه هزار ماشالله
کامیونو یه دستی بلند میکنه؟
قربونش بشم


فدای خاله جونم بشم من
آره راحله جون یه دستی بلندش می کنه و جابجاش می کنه و می خواد بذارش رو مبل ... چون واسش سخته بذارش بالا غر میزنه که کمکش کنیم