مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

شازده کوچولو و پرستار جدید

1392/4/10 9:25
نویسنده : یه مادر عاشق
290 بازدید
اشتراک گذاری

شاهزاده مادر

از روز 4شنبه یه پرستار جدید اومده برات البته روز 4 شنبه همراه خدیجه جون ، روز پنج شنبه همراه مامانی بود

و از روز شنبه هم به تنهایی کارش و شروع کرد

خداروشکر دختر خوبیه یه دختر خانم 22 ساله که اسمش نداست و خیلی هم ترو دوست داره

تا الان که خوب بوده شکر خدا امیدوارم تا آخرش خوب بمونه ...

تو هم خوب باهاش کنار اومدی الهی فدات شم که اینقدر سازگاری عزیز دل مادر

راستی پریشب هم آجی آیناز اومد پیشت و الان دو روزیه که پیشمونه و با وجود اون خیلی بیشتر بهمون خوش می گذره ...

آجی آیناز حسابی باهات بازی می کنه و سرگرمت می کنه و کلی هم به مامانی کمک می کنه ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله مژده
10 تیر 92 13:12
مهرتاش عزيزم ایشااله این خاله پرستارت از اولی هم بهتره عزیزم میبوسمت


مرسی خاله جونم ایشالاااااااااااا
سمیه
10 تیر 92 14:46
عزیزم منم باید بعد از مرخصیم برای دخملم پرستار بگیرم
امیدوارم مهرتاش جون خوب کنار بیاد با پرستارش


ایشالا که یه پرستار خوب پیدا کنی سمیه جون ...
مرسی از امیدواریت دوست خوبم ...
لیلا
10 تیر 92 19:53
ماشالله سارااااااااااااااااااااا قدرت آپ کردنتو بنازم . عزیییییییییییزم این پسرت . خیلی دوستش دارم . میبوسمتون . تولدتم مبارک عزیزم . انشالله همیشه یه مادر شاد و سرپا و خوشبخت و شاد باشی در کنا رپسری و باباش . زنده باشید و کانونتون همیشه گررررررررررم دوستتون دارم گلممممممممم


مرسی لیلای خوبم فدات شم ... خوب آدم به عشق شما نازنینا تند و تند دستش میره روی کیبورد و آپ می کنه دیگه
ایشالا شما هم همیشه شاد و خوشحال باشی و بزودی شاهزاده خوشگلت و بغل بگیری عزیزم
MASOUD
12 تیر 92 2:13
خیلی خوشمل بود همشهری!


مرسی ممنونم
مامانی درسا
12 تیر 92 2:33
الهی مامانش پسرمون چون میدونه واسه آینده اونه که تلاش میکنی سازگاره ...... هزار تا بوس برای عزیز دل


مرسی عزیزم ... آره حتما هیمنطوره ... فدای شما ...
راحله
13 تیر 92 18:19
انشالله آقا مهرتاش با پرستار جدیدش رابطه ی خوبی بتونه بر قرار کنه و احساس دلتنگی نکنه


ایشالا ایشالا
راستش راحله جون جدیدا خیلی بهانم و می گیره قربونش بشم ... هم صبحا خیلی پشت سرومون گریه می کنه هم وقتی از کار میام خونه دیگه اصلا پیش پرستارش نمی مونه ...
راحله
17 تیر 92 11:51
ای وای سارا جونم هورادی هم تازگیا این مدلی شده فک کنم اقتضای سنشونه احتمالا تا دوسالگی شایدم زودتر خوب میشن.الانم من هورادو که میذارم مهد اولش بغض و گریه میکنه ولی فوری یادش میره


الهی قربونشون بشم آره منم با خودم همین فکر و کردم الان که شما گفتی مطمئن شدم ... اینقدر دلم می گیره صبحا راحله جون وقتی میبینم مهرتاش گریه می کنه ...ولی خوب چاره ای نیست باید گفت این هم می گذرد...