مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

بازگشت مادر جون و بابا جون

1392/4/5 12:02
نویسنده : یه مادر عاشق
366 بازدید
اشتراک گذاری

شاهزاده ام

پسرم مهرتاش

دیروز بالاخره بابا جون و مادر جونت بعد از 1 ماه و 20 روز از تهران برگشتن  و باهاشون آجی آینازت هم اومد و چشم و دلمون حسابی روشن شد ...

وای که چقدر بهمون خوش گذشت دیروز ...هورا

آجی آیناز کلی از دیدنت ذوق کرد وای قربونش برم من ...

کلی سوغاتی هم گیرمون اومد اهم اهممژه

دستشون درد نکنه ....

بنده خدا مادر جون که دستش و عمل کرده بود و نمی تونست کاری انجام بده واسه همین نشد از دسپخت خوشمزه مادر جون مستفیض بشیم و مامان سارا دست بکار غذا شد و خاله پریسا هم کلی خونه رو مرتب کرد و تمیز کرد

مامانی هم واسه شام یه استانبولی خوشمزه درست کرد که همه کلی دوست داشتن ...

تو هم که واسه خودت حسابی با آجی آینازی و داداشی کیان بازی کردی و ساعت 9:30 شب بیهوش شدی  ...

الهی قربونت برم چه خوبه وقتی بچه ها پیش همن و با همدیگه سرگرم میشن هم راحت تر می خوابن هم کمتر به بزرگترا ایراد می گیرن ...

 

رفتم تو فکر ...یول

هه هه  قهقهه چرا داری اینجوری نگاه می کنی خوب مگه چیه ؟

شوخی کردم بابا این و گفتم فقط واسه مزه بیشتر این پست

اصلا جدی نگیرین ...نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

عمو جلال
5 تیر 92 12:54
سلام .خوبید .چشمتون روشن . سلام برسونید


مرسی عمو جونم ...چشم دلتون روشن ... بزرگیتون حتما...
zanamo ziba
6 تیر 92 2:05
به سلامتی سارا جون چشم و دلت روشن انشالله که همیشه جمعتون جمع باشه و دلتون شاد عزیزم


فدات شم مرسی عزیزم ...
مهسا مامان نورا
6 تیر 92 15:59
سلام دوست خوبم نورا در مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده است لطفا کد 190رو به شماره 20008080200پیامک بزنید سپاسگذارم .منتظر رأیتونم خاله جونی
راحله
8 تیر 92 17:44
اوه اوه اوه
چه فکری اونوقت؟
حالا بی شوخی جدی بگیریم یا نگیریم؟
بعد اسمشم انتخاب شده یا نه هنوز؟



آره خاله جون اسمشم انتخاب شده
ایشالا امید به خدا اسمش میشه آیتاش خانم
خوبه دیگه آره ؟
راحله
8 تیر 92 17:45
راستی چشمتون روشن


فدات شم چشم دلت روشن عزیزم
ستایش
9 تیر 92 5:30
سلام دوست خوبم.اومدم بازدید.وب قشنگی داری.منم باردارم.هشت ماهمه ومنتظریه گل پسرم.دعاکن بسلامتی بدنیابیاد.اماهرچی به زایمان نزدیک میشم استرسم بیشترمیشه.ممنون میشم کمی ازتجربت برام بگی.منتظرتم.



مرسی عزیزم به وبمون سرزدی...
ایشالا بزودی واست خاطره روز تولد گل پسرم میذارم
مطمئنم با خوندنش کلی استرسات ازبین میره گلم ...
راحله
13 تیر 92 18:23
اررررره اسمش که عاااااالیه
خیلی خوشکلهههه
اسم دخملی ما هم انتخاب شده
هانا خانوم


مرسی راحله جونم ...
وای الهی فدای هانا خانم بشم من
راحله جون پس بیا واسه دومی هم با همدگیه اقدام کنیم تا اونا هم تو یه روز دنیا بیان
خیلی با حال میشه مگه نه ؟!!!
راحله
17 تیر 92 11:54
واااااااای نه الان اقدامو شوخی گفتی دیگه نه؟؟؟؟ من جنبه ندارمااااااااااااا خخخخخخخ


الهی فدات شم من
نه بخدا جدی گفتم منظروم که الان نبودش
منظورم بعدا بود
راحله جون نکنه الکی اسم انتخاب کردی ها ؟
یعنی راستی راستی شعار شما هم یکی است ؟
من میگم یکی یکی ...