شیوه جدید غذاخوردن شازده پسرم
شاهزاده ام
یادته چند روز پیش کلی دلم غصه دار بود ...
امروز به لطف خواهرای گلی که دارم خداروشکر خیلی بهترم ...
می دونی مامانی خیلی خوبه آدم دوستای خوبی داشته باشه که مثل خواهر برادر باشن واسه آدم
امیدوارم تو هم در انتخاب دوستات خوب دقت کنی تا مثل مامانی روزایی داشته باشی که به وجودشون
افتخار کنی ...
خاله حدیث ، زن عمو جون و مخصوصا خاله رضوان جون خواهرای گلم خیلی بهم کمک کردن
خاله حدیث جونت با گوش کردن به حرفام و همدردی باهام و دلداریم ...
زن عمو جونت هم با ابراز نگرانی از ناراحتی من و گفتن اینکه این روزای سخت فقط مال من نبوده واونم این دوران و داشته و راهنمایی هاش...
و خاله رضوان با یادآوری نکات با ارزش تربیتی که توی کتاب هایی که دارم ، خونده بودم ولی بخاطر مشغله های فکریم یادم رفته بودم و فکر می کردم عملی نیستن و خاله خودش واسه گیلدای موقشنگمون ازشون نتیجه گرفته بود ...
واقعا باید ازشون تشکر کنم ... مرسی خواهرای گلم ...دوستتون دارم ....
حال خوب امروزم و مدیون اونا هستم و البته بازگشت مادر جون و بابا جون و آجی آیناز خوشگلت ...
عزیزم 2 ، 3 روزیه دوباره میشینی رو صندلی غذا و همونجا غذات و می خوری و به محض اینکه ببینم ظرف غذارو بر می گردونی بدون ناراحتی از جلوت برشون می دارم ...
اولین بار که نشوندمت گذاشتمت روبروی تلویزیون و سی دی ترانه های نی نی شماره 2 رو واست پخش کردم و بهت هندونه دادم که خیلی دوست داری و دیدم بدون اعتراض و با لذت هندونه ها رو خوردی
بعد از اون هر بار بهت گفتم بدو رو صندلی تا خوراکی بهت بدم با اشتیاق پریدی رو صندلیت ...
و خیلی واسه من و باباییت جالب بود که یکباره اینقدر صندلیت برات جذاب شده ...
گرچه این روش همراه با کلی کثیف کاریه ولی واقعا ارزش داشت و توی همین دو روز از نتایج خوبش خیلی راضیم ...
کلا نوع غذاهات و هم تغییر دادم مثلا بیشتر غذاهایی واست درست می کنم که بتونی خودت با دست بخوری به قول معروف غذاهای انگشتی
انگار اینجوری خیلی بیشتر خوشت اومده ...
مثلا دیروز واست خوراک قارچ و لوبیا و عدس درست کردم و دیدیم خیلی دوست داشتی که می تونستی لوبیاهارو با دست خودت برداری و بخوری
و واست خوارک گوشت قلقلی درست کردم و گوشتا رو برات گذاشتم تو ظرف و با سسش هم برات تلیت درست کردم و گذاشتم ، اینقدر خوشگل دونه دونه نون سنگکارو برمیداشتی و می خوردی که نگو ...
درسته خیلی نمی خوری ولی بازم خیلی بهتر از قبله و دیگه مثل قبل عصبانی نمیشم ...
حالا می خوام واست لیوان نی دار و از این نمونه ظرف هایی که به میز می چسبن و یه وسیله موزیکال بخرم مخصوص صندلی غذات که راحت تر غذا بخوری و نتونی ظرف غذارو بندازی پایین
یه کارایی دیگه هم هست که قراره انجام بدم واسه بهتر شدن خواب شب تو و من و بابایی
مامانی راستی قراره پرده اتاقت و هم عوض کنم که دیگه کم کم خواب روزانت و توی تخت خودت بگذرونی تا کم کم به تختت و اتاقت عادت کنی چون قراره ایشالا از چند ماه اقداماتی واسه مستقل کردنت انجام بدیم گل مادر
وااااااااااای وقتی بهش فکر می کنم دلم یه جوری میشه ... اینکه شبا بیدار شم و کنارم نباشی و نتونم لمست کنم یکمی دلم و می لرزونه ولی چاره ای نیست ... باید کم کم به پسرم یاد بدم رو پای خودش بایسته و اینا مقدماتش هست ...
واااااااااااااای وقتی به این چیزا فکر میکنم با خودم می گم یعنی مهرتاش من اینقدر بزرگ شده؟!!!!
الهی قربونت بشم من ، چقدر زود داری بزرگ میشی ...