مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

بلا شدی خیلی زیاد ...

1392/2/25 10:32
نویسنده : یه مادر عاشق
810 بازدید
اشتراک گذاری

مهربون مادر این روزا خیلی جنب و جوشت بیشتر شده

از مبلا میری بالا ... از پشتی مبل و دستش استفاده میکنی و میری بالا و بالاتر

آخه مادر نمیگی میفتی ؟ مادر بیچاره میشه

مجبور شدم دکوراسیون خونه رو کلا تغییر بدم که نتونی بری روی اُپن آشپزخونه نیشخند

تازگیا خیلی به آیفون علاقمند شدی با اینکه آیفونمون خداروشکر همیشه خرابه ولی از شباهتش به تلفن

متوجه شدی میشه باهاش با یکی دیگه ارتباط برقرا کنی

 

همش از مبلی که کنار آیفونه میری بالا یه پات و میذاری روی پشتی یه پات روی دسته و خودت و میکشی سمت آیفون

اینجاست که مامان سارا با شتاب هرچه بیشتر میاد یه مهرتا.............ش بلند میگه و تندی بغلت می کنه عصبانیبغلماچ

آخه قربونت برم این چه کاریه ... اگه بیفتی و زبونم لال چیزیت بشه که من می میرم ناراحت

مجبور شدم پریروز آیفون رو کلا برداشتم ...بای بای آیفون بای بای

میری توی آشپزخونه یا سرت توی لباسشویی هست...

یا کابینت کنار گاز رو باز می کنی و تا به خودم بجنبم ماکارانی و سویا و خرت و پرتای اون زیرو ریختی بیرونآخ

یا کابینت زیر ظرفشویی رو باز می کنی و وای وای مایع ظرفشویی و مایع نرم کننده و ... رو از اون زیر در میاری

مامان هم عصبانی میشه و میگه مهرتااااااااااااااااااااااااااش و تندی از تو آشپزخونه می برت بیرون سبز

آخه قربونت بره مادر اونا مواد شیمیایی هستن نباید دست بزنیمشغول تلفن

الهی دور پسرم بگردم که هر گوشه و کنار خونه رو نگاه میکنم یه ردی یه نشونی ازش هست

از خوراکیهاش گرفته تا اسباب بازیهاش و شیطونیاش و ...

الهی فدای کنجکاوی های وروجکم بشم که گاهی واقعا تحملشون سخته ... مجبورم سکوت کنم و فقط بگم خدایا صبر... میدونم همه مادرا توی این سن با این مسائل درگیرن و همین بهم آرامش میده که من تنها نیستم ...زبان

آخه تقصیر شماها که نیست این حس غریزی هستش و شما باید برای بزرگ شدن و فهمیده شدن به کشفیاتتون ادامه بدین و ما بزرگارو بیچاره کنین نیشخند

اشکال نداره بیچارمون هم کنین بازم ما عاشقوتنیم و حاضریم زندگیمون و فدای شماها کنیم ...قلبماچ

عشق مادری تو والا

تو کَس کَسونی تو همه کَسونی

تو آسمونی تو کهکشونی

گل پسری تو والا

قند عسلی تو والا

عشق منی تو والا

روح منی تو والا

دوستت دارم من

عاشقتم من ...

اینم از شعر مامان سارا که واسه پسرش می خونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

zanamo ziba
25 اردیبهشت 92 14:43
ماشالله پسر با هوشم خسته نباشی سارا جونم خدا قوت چون حالاحالا وضعیت همینه عزیزم موفق باشی


مرسی زن عموی مهربونم
خوش اومدی به وبلاگم یه مدت نبودی زن عمو جون دلمون براتون تنگ شده بود ...
فدات شم زیبا جونم ... مرسی
zanamo ziba
28 اردیبهشت 92 15:55
قربون پسر قشنگم بشم عزیزم من همیشه به وبلاگت سر می زنم ولی این پسر عموی شیطونت مهلت نمی ده برات کامنت بذارم مجبورم تند تند از احوالاتتون بخونم و برم سراغ اون عزیزم عاشقتم و دلم حسابی براتون تنگ شده






منم عاشقتونم هم عاشق شما هم داداشی آرانم و هم عمو جونم


مرسی یه عالمه بوس تقدیم به شما ...


دوستون دارم ...


دلم یه ذره شده واستون ...