مهرتاش و تلاش برای نشان دادن استقلال و خودکفایی ... غذا خوردن
پسر مهربونم مدتیه " از وقتی یه ساله شدی که این روزا دیگه خیلی بیشتر مشهوده" دیگه حاضر نیستی به تنهایی بهت غذا ، میوه و میان وعده بدم
هر وقت بشقاب ، قاشق یا لیوان تو دستم میبینی تلاش می کنی از دستم بگیریشون
می خوای خودت دست به کار شی عزیز دل مامان
منم مجبورم همیشه یه بشقاب و قاشق اضافی بیارم تا تو باهاشون مشغول شی و بتونم غذات و بهت بدم
گاهیم به بشقاب خودت راضی نمیشی و باید حتما قاشق و بزنی توی ظرف غذات که دست منه
منم ناچار تسلیم میشم و میذارم هرکاری می خوای انجام بدی تا غذات و بخوری در غیراینصورت لب به غذات نمی زنی و باهامون قهر می کنی و شروع م یکنی به غر زدن
فقط موقع غذا خوردن نیستا ، موقع میوه خوردن ...شیر و کیک خوردن و ... همیشه سعی می کنی خودت مستقل عمل کنی
که این استقلالت = کثیف شدن لباسات ... گاهی کثیف شدن لباس مامان یا بابا ... کثیف شدن زیرپاییت
واسه همین جدیدا در طول روز گاهی 3 یا 4 بار لباسات و باید عوض کنیم جیگر مامان ...
بنده خدا ماشین لباسشویی دیگه دادش در اومده ...
قربونت بشم مادر که دیگه اینقدر بزرگ شدی می خوای خودت کارات و انجام بدی و همه چیز و تجربه کنی...