شاهزاده مامان خیلی ناقلایی حالا دیگه من و گول میزنی ؟!!!!!!1
پسر خوشگلم اینم یه خاطره بامزه از زنبورعسل یه ساله مامان
دیشب داشتم سریال موردعلاقم و نگاه می کردم ... تو هم داشتی واسه خودت بازی می کردی و می چرخیدی ... یهو یه تیکه نون زیر صندلی غذات پیدا کردی و طبق معمول تندی برش داشتی و خواستی بخوریش که متوجه شدی من نگات می کنم ...از ترس اینکه ازت بگیرمش زودی از دهنت درش آوردی و دستت و بردی پشت سرت به خیال اینکه من نفهمیدم چی داری ... خواستی فرار کنی دیدی کارت ندارم تصمیمت عوض شد و نشستی ،شروع کردی به خوردن نون
اینقدر برام جالب بود این کارت که نگو کلی با بابا مهرداد خندیدیم
باهوشکم از حالا سر مامان شیره می مالی هان!!!!!
ای ناقلااااااااااااااااااااااااا !!!!!!!!!!!!!!!!!!
عاشقتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!!!!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی