بالاخره وقت کردم سری جدید عکسای شاهزادرو بذارم
خوب از کجا شروع کنیم ؟!!!
از برجسازی
ببین مامان چقدر خوشگل یکی کی مکعبارو رو هم میذاری و برج می سازی
و بعد که تموم شدی دادیش به من تا برات بازش کنم
الهی قربون اون شکلت بشم من که وقتی میدادیش به من اینجوری میشدی می گفتی بیا بیا البته با لهجه خاص خودت بِ بِ
اینم یه روز دیگه که با خرسی برج می ساختی
عکسا بعدی مربوط به قفل و کلید بازیه
اینم از بازی با لباسا و رخت و پاش کردنشون
اینم از ریختن کتابا از تو کتابخونه که شده بود کار هر روزت اونم روزی چند بار تا اینکه مامانی مجبور شد همه کتابارو جمع کنه
بعد از اینکه همه رو می ریختی بعد می خواستی بذاریشون سرجاش قربون اون دستات بشم من
ولی چه قایده سه تا میذاشتی دوتارو مینداختی پایین دوباره
و بعد از اون می رسیم به آب بازی تو حیاط خونه
چند هفته پیش که هنوز مادرجون اینا نیومده بودن یه روز پنج شنبه صبح بعد از اینکه صبحانه خوردی رفتیم تو حیاط پیاده روی و آب بازی
دورت بگردم با این اداهای خوشمزه خوشمزت
وای موش آب کشیده من شدی اینجا
قشنگ مادر بعد از اینکه کلی آب بازی کردی و توی آبا چلپ چلپ کردی رفتیم خونه و خوابیدی
اینا هم عکسات درحال توپ بازی تو خونه و بازی و خنده با بابایی
نگاه کن چجوری داری واسم ادا در میاری
آخه الان من حق ندارد درسته قورتت بدم هان؟!!!! خداییش خودت بگو
دوستت دارم بخدا عاشقتم
جونمی با این عکسات قربون اون نگاهت و این خنده های خوشگلت
خوب حالا نوبته عکسای خوشگل مامان بعد از حمام
ای جونم مامان چقدر تو کار می کنی آخه تازه از سرکار اومدی خسته و کوفته بازم باید جواب ارباب رجوع بدی تو ؟ ناقلا داری با ک حرف میزنی؟
چی می گی تو ؟!!!!! برو رد کارت !!!
وای مامانی داری با کی حرف میزنی ؟!!!! این حرفا بده عشقم
عاشق این عکستم مثل عروسک مانکنای تبلیغاتی شدی مامانی
قربون اون مرمر سینت بشه مادر
وای جونم دنبال چی می گردی مادر؟!!!!
مامانی خیلی خاطرخواهته