اینم یه سری جدید از عکسای شاهزاده
تعدادی از عکس ها توی چند پست قبل آپدیت شده و بقیه هم اینجا میذارم
با آجی آیناز و مامان سارا رفته بودیم پارک هفته قبل الان که دیگه آجی آینازم رفته خونشون حیف شد...
وقتی اینجا بود خیلی بهمون خوش گذشت ...
وای خدا چه کیفی داره انگار داری پرواز می کنی
اینقدر خاک بازی کردم که نگوووووو
نه اینکه عادت دارم انگشت می خورم مامان سارا یکمی عصبانی شد و نذاشت زیاد بمونم تو پارک و من و زودی برد خونه آخه من همش م ی خواستم خاک بازی کنم ...
منم اینقدر تو راه گریه کردم که نگو ... گوش مامانی و آجی آیناز و کر کردم
اگه نری ادامه مطلب عکس خوشگلا رو از دست دادی باور کن ...
تو پرانتز مامان سارا ((الهی قربونت برم مادر تو همه زندگی منی عشقم عاشقتم می میرم برات ))
تو پرانتز مامان سارا ((وای جونم این عکسات من و کشته یعنی هر چی از قشنگیت بگم کم گفتم))
خدایا چقدر من و زیبا آفریدی چی بگم آخه ؟!!!!
مامانم عاشق این عکسام شده ...
داشتم به مامانم می گفتم می دونم خیلی خوشگلم ، خیلی خوشتیپم ، می دونم دوست داری لحظه به لحظه ازم عکس بگیری و می دونم که خیلی عاشقمی و دوستم داری ، می دونم بعضی لحظه ها دیگه تکرار نمی شه و نباید از دستشون داد ولی بخدا خسته شدم بسه دیگه بگو بابا بیاد من و ببره بیرون ...