مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

مهرتاشم وارد هفته 32 شد قربونش بشم

الان دیگه پسرم احتمالا حدود 1800 گرم وزن داره و قدش به 43.2 سانتی متر رسیده قربونش بشم الان دیگه همه فضای رحمم رو در اختیار خودش گرفته واسه همینه که وقتی تکون می خوره پوست شکمم هم تغییر شکل میده وای وای ناخنهای دست و پاهاش هم رشد کردن فداش بشم من . ممکنه مهرتاشم موهای واقعی در آورده باشه یا اینکه مثل بعضی از نی نی های دیگه فقط موهای نرمی شبیه کرک هلو داشته باشه می دونم هر جور باشه خوشگله و ناز مادر فدات بشه ، بی صبارنه در انتظار دیدن روی ماهتم قشنگ مادر   اینم از عکس عشق مامان   ...
16 بهمن 1390

درد دل با پسرم

مهرتاش قشنگم سلام این روزا همه فکر و ذکرم تو شدی و برنامه هایی که برات دارم عزیزم ، فکر مامان خیلی خیلی مشغوله ، حتی وقتی یهو از خواب می پرم هم دارم به تو فکر می کنم هنوز موفق نشدیم اتاقت رو آماده کنیم ،‌ کاغذ دیواری که به دلم باشه گیرم نیومده ،‌فروشنده هم گفت تا یه سال دیگه آلبوم جدید ندارن قرار شد هفته دیگه اتاقت رو رنگ کنم عزیز دلم ، بعدش برات تزئینت می کنم طوری که از کاغذ دیورای هم خوشگل تر شه ، اینقدر کار داریم که نگو ، باید ماه دیگه یه سفر برم اهواز تا یه سری خرید کنم برای اتاقت و چند تا لباس خوشگل دیگه برای پسرم بخرم ، مواد غذایی هم برای بعد از زایمانم باید آماده کنم ، تازه خونه تکونی عید هم مونده ،‌واسه سفره هفت ...
16 بهمن 1390

اولین بارون زمستون سال 90

مهرتاش مامان داره بارون میاد ، بارون قشنگ ، بارونی که مامان عاشقشه ، می دونی پسرم وقتی بارون میاد مامان عاشق میشه ، مامان تازه میشه ، مامان احساساتی میشه  ، مامان دلش می خواد دست باباییت رو بگیره و بره زیر بارون قدم بزنه ، بدوه ، داد بزنه و بگه من عاشقم ، عاشق مهرداد ، عاشق مهرتاش ، عاشق مامان و بابا و همه  ، عاشق زندگی، عاشق این لحظه ها  و ... ولی حیف که نمیشه ، آخه اگه برم زیر بارون اونوقت خیس میشم  ، ممکنه سرما بخورم ، بعد تو هم سردا میشه اون تو عزیز دلم ، تو هم حالت بد میشه جیگر مامان ، واسه همین می مونم زیر طاق و از اونجا به بارون نگاه می کنم و خدارو واسه همه نعمتای قشنگی که بهمون داده شکر می کنم ، واسه داشتن تو ، ...
12 بهمن 1390

آغاز ماه هشتم و چکاب ماهیانه آقا مهرتاش و مامانش

مهرتاش قشنگ من روز شنبه 8 بهمن اولین روز از ماه 8 رو شروع کرد قربونش برم   من و پسر قشنگم شنبه رفتیم واسه چکاب ماهیانه خانم دکتر آزمایش تست قند و عمومی رو نگاه کرد و گفت همه چیر خوبه ، بعدش فشار مامان رو چک کرد و گفت 10 روی 7 هست و نرماله از نظر کم خونی و تیروئید هم مشکلی نداشتیم و دکتر گفت داروهارو طبق دستور ادامه بده بعدش وزن مامانی رو چک کرد و گفت که مامان 2 کیلو اضافه کرده و رسیده به 59  ، البته به وزن بهداشت مامان الان 57 کیلو هست که میگن چون باسکولیه دقیق تره حالا نوبت رسیده بود به شندین صدای قلب پاک مهرتاش قشنگم ، روی تخت دراز کشیدم و دکتر گوشی رو گذاشت رو شکمم و خیلی زود صدای قشنگ و آرامش بخش قلبت گوشام رو نوازش...
10 بهمن 1390

مهرتاش قشنگم اولین روز از هفته 31 رو شروع کرد

فدات بشم مامانی که الان  قدت به حدود 40 سانتي متر رسيده  و وزنت  كمي بيشتر از 1360 گرم شده به گفته دکتر جون باید بزودی منتظر افزايش وزن ناگهاني  کوچولوی تپلیم باشم . الان دیگه پسرم می تونه  سرش را از يك طرف به طرف ديگر بچرخونه . يك لايه چربي هم در زير پوست مهرتاشم  در حال جمع شدنه تا او براي زندگي در خارج رحم آماده بشه ، در نتيجه بازوها  ، سر و بدن او در حال بزرگتر شدن هستند. قربونت برم مامانی  دیگه کم کم داریم به پایان انتظار 9 ماهمون نزدیک میشیم . بی صبرانه در انتظار دیدن روی ماهتم عزیز دلم دوست دارم . اینم عکس پسر قشنگم تو این هفته ...
9 بهمن 1390

من و مهرتاشم 29 هفته رو پشت سر گذاشتیم

امروز 9 هفته آقا مهرتاش من کامل شده و از فردا هفته 30 رو شروع میکنه چقدر روزشماری کردم تا برسه به این هفته امروز که می خواستم اطلاعات هفته 30 رو بنویسم یهو نگاه کردم به اون لیست بلند بالای شماره هفته ها ، یادم اومد خیل وقت پیش قبل از اینکه مهرتاشم رو توی وجودداشته باشم اطلاعات رو می خوندم و می گفتم وای چه طولانی ( 40 هفته !!!!)  ، اما حالا رسیدم به هفته 30 واین برام خیلی خوشایند و جالبه   الان مهرتاش من داره وول وول می خوره بلا مهرتاشم الان کمي بيشتر از 39.3 سانتي متر شده  و وزنش به  حدود 1350 گرم رسیده ، خدایا الان مهرتاشم چه شکلی شده آخه ؟ مايع آمنيوتيك اطراف آقا مهرتاش حدود 700 گرمه اما با گذشت زمان مهرتاش جو...
1 بهمن 1390

آیناز قشنگه و خاله پریسا و کیان جیگر مهمانمون بودن و کلی خوش گذشت

مهرتاشم دیروز بابایی می خواست با عمو حسین درس بخونه واسه همین به خاله پریسا گفتم بیان پیش ما که تنها نباشیمآش از صبح گیر کارای خونه و آشپزی بودم و کلی هم خسته شدم تو هم خسته شده بودی عزی دلم و اصلا تکون نمی خوردی برعکس روزای قبل ، همش باهات حرف میزدم و بهت می گفتم آخی مهرتاشم خسته ای مامان داری استراحت می کنی جیگرم ؟ ظهر یه ساعتی دراز کشیدم تا جفتمون استراحت کنیم که وقتی خالت اینا میان سرحال باشیم ساعت 4 خاله پریسا با کیان و آینازی اومدن اونجا و کلی بهمون خوش گذشت و خستگی مامان در رفت ، یکم از اسباب بازیات رو اوردیم واسه کیان ، حسابی باهاشون بازی می کرد و ذوق می کرد قربونش بشم دلم می خواست بخورمش جیگرم رو . وقتی به حرکات کیانم نگاه می...
1 بهمن 1390

بهداشت و چکاب آقا مهرتاش ، انتخاب کاغذ دیواری اتاق پسرم

مهرتاش کوچولوی قشنگم امروز صبح با همدیگه رفتیم بهداشت ،  خانم دکتر گفت آزمایشای جدید مامان همه خوبن و هیچ مشکلی نیست بعدش مامان رو وزن کرد و گفت وزن مامان شده 57 کیلو عزیزم ، خانم دکتر گفته اضافه وزن مامان خوب بوده تو این مدت از ابتدای بارداری تا الان 7 کیلو اضافه کردم مرحله بعدتی شنیدن صدای قلب پسر کوچولوی نازم بود ، وااااااااااای بازم اون آوای قشنگ آسمانی که به آدم اطمینان و آرامش میده ، گرچه این روزا با اون ورجه وورجه هات مطمئنم م یکنی حالت خوبه ولی بازم شنیدن صدای قلبت خیلی لذت بخش و آرام بخشه گلم. خانم دکتر گفت همه چیز خوبه و ایشالا 1 ماه دیگه دوباره می بینمتون . بعد از اون خاله حدیث و آیناز اومدن دنبالم و رفتیم واسه انتخاب...
29 دی 1390

مهرتاش قشنگم اولین روز از هفته 29 رو شروع کرد

    خدای من الان پسرم  حدود 1100 گرم وزن داره و قدش كمي بيشتر از 38 سانتي متر اشده . وای خدا باورم نمیشه ممنونم واسه این نی نی خوشمزه که به ما دادی ماهيچه ها و ريش دارن به رشد خودشون  ادامه مي دن و سرش بزرگتر مي شه تا با مغز در حال رشدش(كه در حال ساختن ميلياردها سلول عصبي است) هماهنگ شه.  الهی قربون اون مغز متفکرت و اون قد و بالات بشم من  با اين سرعت بالاي رشد  نيازهاي غذايي آقا مهرتاش ما در اين سه ماهه به حداكثر مقدار خود مي رسند. واسه همین مامانی به مقادير زيادي پروتئين، ويتامين C، اسيد فوليك، آهن و كلسيم نياز داره تا بتونه  نيازهاي غذايي خودش و آقا مهرتاش رو به خوبي تامين كنيد، . اسكلت مهر...
25 دی 1390