عزیز دل مادر داره کم کم کاربرد دقیق اشیاء رو متوجه میشه
شازده پسر گلم دو سه هفته ای میشه متوجه شدم داری کاربرد اشیاء رو بیش از پیش می شناسی ...
یه مدت پیش دراز کشیده بودم که یهو دیدم کلیپس موهام و آوردی و سعی می کنی باهاش موهام و ببندی
بغلت کردم و کلی بوسیدمت و کلی ذوق کردم و زودی به بابا مهردادت گزارش دادم ..
پریروز هم رفتی و کفشات و که روی جاکفشی بود برداشتی دادی به بابا مهرداد و با زبون خودت ودر حال اشاره به پاهات گفتی اِ اِ و بعدش اشاره به در
یعنی پام کن بریم بیرون ... بابایی هم کلی کیف کرد و بردت بیرون ...
و باز هم همونروز بابایی دراز کشید رو زمین و دستش زیر سرش بود که یهو دید تو رفتی بالش کوچولوی خودت و که روی مبل بود برداشتی و دادی به بابایی
وای که بابات اشک تو چشاش حلقه زد وقتی برای من تعریف کرد و کلی بوسیدت
مامان هم بعد از اون ازت فیلم گرفت درحالیکه داری بالش میدی به بابایی ...
چند روز پیش هم من روی مبل دراز کشیده بودم روفرشیم پام بود که یهو دیدم داری تلاش می کنی از پام درش بیاری ... خلاصه درش آوردی و سعی کردی اونارو خودت بپوشی کلی با بابایی به اینکارت خندیدیم
آخه پسرکم از حالا می خوای پا تو کفش بزرگترا کنی بلا؟!!!!
اینم از شیرین کاریای این روزای پسر مهربون ما ...