الان دیگه ضربه می زنی پسر قشنگ مامان
مهرتاش نازم از روز دوشنبه 30 آذر 90 متوجه شدم دیگه تکونات مثل قبل نیست و ضربه می زنی ، معمولا هم زیر نافم ضربه می زنی جیگر من ، خیلی شیطونی و وروجه وورجه می کنی دیروز و پریروز که حدودای ساعت 2 به بعد ضربه هات زیاد میشد
امروز صبح هم که مامان داشت میومد سرکار تو داشتی واسه خودت می رقصیدی ، جیگرم چقدر سحرخیزه .قربونت برم ، تو هم هر روز با مامان و بابا بیدار میشی . آخی مامانی تو راحت استراحت کن .
راستی پریروز بالاخره مامان تونست آشپزی کنه قرمه سبزی درست کردم که بابات خیلی دوست داره ، ولی نمی دونم چرا خودم نتونستم زیاد بخورم .
پسر ماهم خیلی دوست دارم زودتر به دنیا بیای و روی ماهت رو ببینم و باهات حرف بزنم .بوس بوس.
وقتی تکون می خوری کلی ذوق می کنم و هیجان دارم ، دلم می خواد همش بشینم تو تکون بخوری من کیف کنم .
مادر به قربونت بره...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی