مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

هَی وایِ من ... گااااااااااااااااااااااااااااز خطر داره

1391/9/20 9:36
نویسنده : یه مادر عاشق
324 بازدید
اشتراک گذاری

آره دیگه جدیداً همش میای توی آشپزخونه ... آخه پسرکم آشپزخونه که جای شما نیست ... مگه اینجا چی داره که تا ولت می کنم هول میخوری و میری اون تو ... چه من اونجا باشم چه نباشم هم برات فرقی ندارم ... تندی میری اونجا و با یه چیزی خودت و سرگرم میکنی

دیشب داشتم سالاد آماده می کردم واسه شام و اصلا حواسم به اطرافم نبود و تو عالم خودم بود یهو با صدات به خودم اومدم و دیدم بَه بَه چشمم روشن ... حالا دیگه خوبه ... آقا مهرتاش شیطون آویزون شده به اجاق گاز و می خواد پیچای گاز رو بچرخونه اما دستش نمیرسه و من اصلا نفهمیدم که کی اومده اینجا ...

خیلی شیطونی اینقدر بی سرو صدا اومده بودی که من اصلا متوجه نشدم ...

هم خندم گرفته بود هم ناراحت شدم ... خنده از کنجکاویهای تو و اینکه چقدر پسرم باهوشه که متوجه شده میشه اینارو پیچوند ... هم ناراحت از اینکه نکنه یه وقتی خدای نکرده حواسمون نباشه و مشکلی پیش بیاد " البته  من شش دانگ حواسم بهت هست"

تندی بابا مهرداد رو صدا زدم و گفتم بیا ببین شازدمون کجاست ... اونم اومد و گفت چطوری به گاز آویزون شد ه این پسر بلا؟!!!!!!!!!!!!

آره دیگه راستی راستی شیطنتات شروع شده ها ... داری میگی من و دست کم نگیر ...

الهی قربونت بشم که روزبروز باهوش تر ، کنجکاوتر و زبل تر میشی عشق مادر و پدر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

zanamo ziba
20 آذر 91 12:55
قربون پسر شیطونم برم سارا جون حسابی کارت دراومده عزیزم


فدای تو زن عموی خوبم .... آره زیبا جون واقعا کارم دراومده ...