مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

حکایت شازده کوچولو و قطره های مکمل ( مولتی ویتامین و آهن )

1391/9/14 13:12
نویسنده : یه مادر عاشق
1,089 بازدید
اشتراک گذاری

 

مردم تا تونستم یه قطره مولتی ویتامین پیدا کنم که تو راحت بخوری و از خوردنش لذت ببری

الان عاشق مولتی هستی ، تا قطره رو نشونت میدم کلی براش ذوق می کنی و باهاش حرف میزنی ، دست و پات و تکون میدی ، کاملا میشناسیش ، با لذت می خوری و در حین خوردن هی می گی اااااااااااااِم و ما هم کلی خوشحال میشیم که تو اون و دوست داری و راحت می خوری

باید بگم که چون اینجا گیر نمیاد خاله حدیث زحمت میکشه و از تهران برات تهیه می کنه ...

دست خاله جون درد نکنه ...

اینم عکسی از قطره مولتی دوست داشتنتی تو

و حالا قصه قطره آهن بدخوراک

من نمی دونم چرا این دکترا یه قطره آهن درست نمی کنن که بچه بتونه راحت بخوره و حالش بد نشه ...

مامانی از شش ماهگی دکتر بهم گفت قطره آهن رو شروع کنم ... و یه قطره ایرانی برات نوشت...

گرفتم برات ولی به محض اینکه بهت دادم کلی حالت بد شد و حالت بهم خورد ... اینقدر شدتش زیاد بود

که همگی وحشت کردیم

قطره رو عوض کردیم ...

زیاد سرت رو در نمیارم ... چندین قطره مختلف رو برات گرفتم ... ایرانی ، خارجی ... ولی با همه همون

مشکل رو داشتی به جز فروسانول که اونم کما بیش و یه خط در میون بهت می خوردی

تیر آخرم آیرویت بود که خاله حدیث برات از تهران آورد ... ولی اونم حالت رو بد کرد

الان من از یه ترفندی استفاده می کنم تا تو بخوری البته با استفاده از راهنمایی های زن عمو زیبای

مهربونت که حسابی نگرانت بود تو این زمینه ...

از صبح به غیر از شیر هر چی بهت بدم توش دو ، سه قطره آهن میریزم و اینجوری زیاد متوجه طعمش

نمیشی و می خوری...

هورااااااااااااااااا بالاخره موفق شدم

الان مدتیه که دیگه با خیال راحت قطره آهنت رو بهت میدم و دیگه نگران نیستم

با تشکر از راهنمایی های زن عموی زیبا جون

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله ال
14 آذر 91 14:15
آخی نازی گل پسر...
ممنون زن عموش

سارا جوووووووووووووووووووووون خوشحالم که وبلاگش رو آپ می کنی تا بتونیم ازتون یه خبری بگیریم راستش نگرانت بودم دیگه اومدم یه سری به وبلاگ مهرتاش جوون بزنم که دیدم تازه آپ کردی و کلی خوشحال شدم.

میبوسمتون


مرسی خاله المیرا که سر زدی بهمون
می بوسمت...
zanamo ziba
15 آذر 91 0:21
عزیز دلم خدارو شکر کلی خوشحال شدم منم هورااااااااااااااااااااااااااااااا


مرسی زن عمو جونم ... دوستون دارم
مامانی درسا
18 آذر 91 2:17
ای وای من ..... شما هم ..... مامانی منم الان نه ماهه گرفتار این قطره آهنم مگه میشه هر کاریش میکنم با بدبختی یکی دو قطره شو میخوره ..... جونم ایشاالله همیشه تنت سالم باشه قند عسل ....... بفرما خصوصی


فدات شم مژگان جون ... پس درسا جونم اذیت میشه موقع خوردن قطره آهن ... ظاهرا این مشکل همه مامان و بچه هاست ... ایشالا بزودی یه قطره تولید شه که مشکلات رو حل کنه