مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

من بلدم برقصم ...

1391/9/14 12:05
نویسنده : یه مادر عاشق
332 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز مامان از سر کار اومد خونه بابا جون اینا ... خاله پریسا هم اونجا بود

ما همگی توی اتاق بودیم و بابا جون سی دی جنگ شادی رو گذاشته بود و نگاه می کرد ...

تو هم واسه خودت می چرخیدی یکم پیش ما بودی بعدش میرفتی پیش بابا جون ...

یهو دیدیم صدای تلویزیون زیاد شد و بابا جون داره با خوشحالی دست میزنه ...

دویدم اومدم و دیدم به به  ...

شازده پسرم داره با هیجان خودش رو بالا و پایین می کنه

اگه بدونی چقدر بامزه بود ... اینقدر کیف کرده بودیم که نگو ...

بابا جون هم کلی خوشش اومده بود و وقتی دیده بود تو ذوق کردی از ترانه ... صداش رو بیشتر کرده بود ...

تو هم هیجانت بیشتر شده بود

داد میزدی و با جیغ و داد می گفتی بَ بَ بَ بَ بَ بَ

وااااااااای هر چی بگم بامزه بود کم گفتم

خلاصه کلی رقصیدی و مامان یکمی ازت فیلم گرفت البته موقعیکه من فیلم گرفتم تو دیگه خسته شدی بودی جوجه من و یکمی هیجانت کمتر شده بود ولی بازم فیلمت خیلی باحال شده  قربونت این خوشمزگیات بشه مادر

همه میگن ماشالا به این پسر زبل و پرانرژی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله المیرا
14 آذر 91 14:20
سارا جووون یاد تکوناش افتادم که وقتی مسابقه رقص رو نگاه می کردین تعریف می کردی که وایییی چه تکونایی می خورد و اون تو میرقصید

قربون مهرتاش ناز نازی برم من


آره یادته المیرا جونم ؟ از همون موقع بلا عاشق دست زدن و رقصیدن بود
فدای تو ...