مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

پسر نازنینم

1392/4/19 14:20
نویسنده : یه مادر عاشق
890 بازدید
اشتراک گذاری

مهرتاش مادر

فـــــــرزنــــد عــــزیـــــزم:



اون زمان که من و پیر و از کار افتاده دیدی،


اگر موقع غذا خوردن لباسهام و کثیف کردم  یا نتونستم لباسهام و بپوشم


اگر حرفام تکراری و خسته کننده بود ؛

 

صبور باش و درکم کن...


یادت بیار وقتی که کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسات وعوض کنم...


برای سرگرمی یا خوابوندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی رو برات تعریف کنم...


وقتی نمیخوام به حمام برم من و  سرزنش و شرمنده نکن..


وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای روز سوالایی میکنم ، با تمسخر به من نگاه نکن!


وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظم یاری نمیکنه، فرصت بده و عصبانی نشو..


زمانی که میگم دیگه نمیخوام زنده بمونم و میخوام بمیرم،عصبانی نشو ...


از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته و عصبانی نشو...

 

وقتی پاهام توان راه رفتن ندارن ، دستات و به من بده...

 

همونجوری که تو اولین قدمهات و کنار من برمیداشتی....


 

 

کمکم کن همونطور که من کمکت کردم..


کمک کن تا با نیرو و شکیبایی ِ تو این راه را به پایان برسونم...لبخند

 

 


" عشق مادر ،دوســـتــــت دارم "


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله مژده
30 تیر 92 12:47
الهی چقدر خوشگله پسر ملوس ماشالله

سارا جون من عاااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم...الهی قربونت بشم کلی دلم واست تنگ شده
عاشق عکسات شدم عزیزم..


فدات شم ... مرسی منم خیلی دوستت دارم ...