مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

گلایه های مادر به پسرش

1392/4/1 11:01
نویسنده : یه مادر عاشق
804 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم مدتیه خیلی بدغذا شدی اوایل بازم بهتر بودی الان دو سه روزه که خیلی بدتر از قبل شدی و با کلی دنگ و فنگ دو سه قاشق غذا می خوری و همش می خوای با خوردن شیر خودت و سیر کنی

منم هر چی تلاش می کنم کمتر بهت شیر بدم تا غذا بخوری می بینم فایده نداره بازم غذا نمی خوری

قربونت برم آخه اینجوری ضعیف میشی که ...

نمی دونم چرا غذا رو دوست نداری انواع غذارو درست می کنم چاشنی هاش و تغییر میدم ولی بازم راضی نمیشی دیگه موندم چکار کنم با این بی اشتهایی و بدغذاییت

از طرفیم خیلی بهانه گیر شدی ، گاهی کلافم می کنی و می خوام جیغ بکشم از دستت ...

همش غر میزنی می خوای همه چیز و برداری ... خیلی خیلی کنجکاو شدی و از دستت یه لحظه نمی تونم واسه خودم باشم ...

اگه چیزی بخوای و بهت ندم کلی غر میزنی و گریه می کنی و گاهیم جیغ میکشی...

من و بابایی از وقتی از سر کار میایم با تو درگیریم تا وقتی بخوایم بخوابیم

واقعا گاهی اوقات از همه چی خسته میشم و دلم یه آرامش می خواد ...

از اینکه نمی دونم چطور باید باهات رفتار کنم و چطور باید آرومت کنم عصبانی میشم ...

از اینکه گاهی خونم به جوش میاد از خودم ناراحت میشم ...

گاهی اینقدر بی دلیل غز میزنی که دیگه از کوره در میرم و باهات دعوا می کنم و بهت مبگم خوب چیه چی می خوای چرا با اسباب بازیهات بازی نمی کنی ...

ولی تو انگار که نه انگار بازم به غر زدنات ادامه میدی و هر چی بهت میدم پرت می کنی ...

کاشکی می دونستم دلیل این رفتارات چیه ؟!!!

حتی بدخواب هم شدی در هفته چند بار پیش میاد تا صبح مرتب بیدار میشی و گریه می کنی و یه ساعتی طول میکشه تا بخوابی هی می خوابونمت هنوز 5 دقیقه نشده بیدار میشی ...

 حتی واسه خاله پریسا هم عجیبه که تو اینجوری رفتار می کنی ...

اگه دارم آشپزی می کنم می خوای بغلت کنم و نگاه کنی

اگه دارم ظرف می شورم همش پایین پام آویزون میشی و گریه رو سر میدی که بغلت کنم

اگه دارم فیلم می بینم هی غر میزنی ، کانال و عوض می کنی ، گریه می کنی و ...

اگه می خوام برم دستشویی پشت سرم گریه می کنی  و می خوای بیای تو روشویی ...

اگه می خوام لباس بندازم تو لباسشویی باید به دکمه هاش دست بزنی تا آروم بگیری ...

اگه بخوام بخوابم هی میای پتو رو از روسرم میکشی و موهام و میکشی یا دست می کشی تو صورتم یعنی بیدار شو ...

و خیلی اگر های دیگه ...

موندم چکار کنم ...

فقط از خدا می خوام بهم صبر بده و تحملم و بیشتر کنه  ...

آخه مامانی یکمی هم به فکر من باش ... لطفا ماچ

اینارو نگفتم فکر کنی باهات قهرم و دیگه دوستت ندارما  ... ابدا

می دونی که مامان همیشه عاشقته و دوستت داره

اینارو گفتم که بعدها که ایشالا بزرگ شدی و پدر شدی و ایشالا صاحب یه نی نی ناز مثل خودت شدی

اگه به این روزا رسیدی بدونی اینا همش طبیعیه و همه بچه ها همینطورن و این ما بزرگا هستیم که باید با درایت و زیرکی به کوچولوهامون کمک کنیم تا به بهترین نحو این دوران رو از سر بگذرونن ...

زندگیمی تو ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

راحله
1 تیر 92 19:13
نوشته ها تو که میخونم انگار دارم داستان زندگی خودمو میخونم دقیقا همین ماجراها تو خونه ی ما هم هست!
فقط شب ها هوراد دیگه خوب میخوابه اونم از وقتی که از شیر شب گرفتمش
وگرنه بقیه کاراش همینطوریه
راستی هوراد چند روزی نق نقو شده بود دیروز دیدم دندون اسیاب اولش در اومده.شاید مهرتاشم داره دندون در میاره


واقعا راحله جون؟
چطور از شیر شب گرفتیش ؟؟؟؟؟
آخ الهی فداش شم پس دندون جدیدش مبارک باشه ...
شاید مهرتاشم داره دندون در میاره آخه انگشتش و خیلی به لثه اش می ماله گاهیم با دستش میزنه تو سر خودش قربونش بشم من...
مامانی گیلدا
2 تیر 92 8:41
سلام سارا گلی.عزیزم نگران نباش.گیلدا هم از 8 - 9 ماهگی حدوداً تا یک سال و چند ماهگی خمین طوری بود.هیچی نمی خورد.باید مدل غذاهاش رو عوض کن.واسش غذاهایی که بتونه با انگشت بخوره درست کن.ضمناً اصلاً اصرار نکن.به محض اینکه نخورد از رو صندلی غذا جمع کن .چند دفعه اول نمی خوره ولی کم کم یاد می گیره که هر وقت گرسنه است بخوره.باید در این مورد حسابی باهات صحبت کنم بهت زنگ می زنم


سلام عزیزم ... مرسی خواهر گلم ... آره همه این کارایی که گفتی رو انجام دادم ولی فایده نداره آره راست میگی باید بذارم خودش با دست بخوره دیشب واسش با مشورت زیبا جون (زن عموی مهرتاش) جوجه کباب کردم خیلی دوست داشت و همش و خداروشکر خورد .. فکر کنم این بلا هم مثل پسرعموش کباب بیشتر دوست داره ...
از اینکه بهم دلداری میدی خیلی خیلی ممنونم ... وقتی شماها بهم میگین این دوران و داشتین یکمی آرامش می گیرم ... خوبه شماهارو دارم ...
دوستت دارم عزیزم ...
مامان
4 تیر 92 9:53
سلام مامان خانم گل. اتفاقی به وبتون سر زدم و کلایه هایتون کاملا طبیعی هست و بهداد منم دقیقا همین کارها رو کرده و می کنه. شاید داره دندون در میاده که بد غذایی می کنه و حوصله نداره. راستی من پیش دکتر بردمش و به خاطر کم وزنی و کم غذاییش یه شربت ویتامین داد بهش بنام کیندر. خارجی هست و 23 هزار تومن گرفتم . دکتر گفت که هر روز بهش بدم. اما من روزایی که می بینم بد غذایی می کنه بهش می دم . شما هم یه تحقیق بکنید و اگه خواستید براش بگیرید. شاید افاقه کنه.
واقعا هم شربت خوبی هست و به قول یه مامانی کیندر معجزه می کنه.
ایشالا که کم غذاییش برطرف بشه.
در کل نگران نباشید که ما هم این مراحل رو داریم پشت سر میگذاریم.
فقط سالم باشن. بقیه اش دیگه حله.


مرسی عزیزم ممنونم از همدلیت ...حتما چشم ...