مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

من می ترسَـــــــــــــــــــــــم ... بَدم میااااااااااااااااد ...

1391/9/20 11:41
نویسنده : یه مادر عاشق
352 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم نمی دونم چرا از صدای سشوار و جارو برقی می ترسی تعجب ، به محض اینکه اونا روشن بشن تمام تنت می لرزه و خودت رو پرت می کنه تو بغل مامانی استرس... وقتی دارم موهات رو خشک می کنم یه جوری با هراس به سشوار نگاه میکنی و خودت رو می چسبونی بهم و ریزه ریزه غر میزنی نگران... مامانی هم بهت میگه :

آخه مامانی سشوار که  ترس نداره ... ببین بیا بهش دست بزن ... سشوار دوست ماست ... بهمون کمک میکنه موهامون و خشک کنیک که سرما نخوریم تازه میشه با اون موهامون و خوشگل کنیم فشن و سیخ سیخی کنیم نیشخند

جالب اینجاست که وقتی خاموش میشه تندی میری سراغش و باهاش بازی می کنی ... هنوز متعجبم نه به اون ترسیدنا و غر زدنا نه به این بازی کردنا

وقتی جارو برقی روشن میشه هم همینطور می ترسی و هی جیغ می کشی و گریه می کنی ... البته کم کم این ترست داره از بین میره عزیزم

بدو بغلم که دارم می میرم برات

ای پسر شیطونه من عاشقتـــــــــــــــــــمبغلماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)