اَه اَه ....
وااااااااااااااای این چه کاریه مهرتاش؟ کار بد ؟!!!!!!!!!!!! نچ نچ نچ نچ
سه چهار روزیه که وقتی یه چیزی می خوای و ازت می گیرمش یهویی جیغ میزنی و میگی اَه اَه و با یه اَه گفتن کشدار شروع می کنی به گریه کردن ... یه گریه جدی که با کلی اشک همراهه
اوج اینکارت دیشب بود ... تا دیشب خیلی نرم و لطیف اینکارو می کنی ولی دیشب اینقدر عکس العملات شدید بود که من و بابایی هم تعجب کرده بودیم هم مرده بودیم از خنده
داشتیم شام می خوردیم و تو رو گذاشته بودم کنار خودم و بهت سوپ سبزیجات میدادم ولی تو طبق معمول چشمات دنبال غذای بزرگا بود ... یه تیکه نون دادم دستت که باهاش سرگرم شی ... تو هم خوشحال شدی و هی نون رو با دندونت تیکه می کردی و منم از فرصت استفاده می کردم و بهت سوپ میدادم...
یه دفعه دیدم یه تیکه نون بزرگ با دندونت تیکه کردی و خوردی منم از دهنت در آوردم که یهو دیدم یه جیغی زدی و با عصبانیت گفتی اَه اَه ... اَه اَه و زدی زیر گریه و اشکات چیک و چیک سرازیر شد ... زودی بهت یه نون دیگه دادم باز همون آش و همون کاسه...
خلاصه مجبور شدیم غذا خورده و نخورده ، تا تو خفه نشدی با اون نون خوردن خوشگلت سفره رو جمع کنیم ...
کلی هم خندیدیم به این حرکت بامزه ات ... البته امیدوارم زودی این اخلاق رو ترک کنی و این نشه عادت همیشگیت که خیلی بده ...