مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

حال و هوای این روزای مامان

1391/9/12 9:03
نویسنده : یه مادر عاشق
454 بازدید
اشتراک گذاری

تقدیم می کنم به بابایی مهردادت

همیشه وقتی آخر پاییز میشه و زمستون از راه میرسه یاد یکی از بهترین دوران های زندگیم میفتم ... یاد اون وقتی که با بابایی آشنا شدم ... هر وقت توی شرکت توی این زمان بابا مهردادت رو از راه دور می بینم دقیقا همون حس و حال آذر ماه و  دیماه 87  برام تداعی میشه ... قبل از رفتنم به سفر بابات ازم خواستگاری کرده بود...

بعد از اینکه از سفر برگشتم قرار بود واسه بار اول با بابات روبرو بشم ... وای که چه حس خوبیه ... حس طراوت و تازگی ... حس نو شدن همه چیز ... حس عاشقی ... نمی دونم چطور وصفش کنم آخه در قالب جملات نمی گنجه عزیز دلم ... ایشالا بزرگ میشی و یه روز خودت این حس قشنگ رو تجربه می کنی ...

این فصل ، آغاز عشق من و بابایی و بهار زندگی ماست ...

درسته که توی این فصل همه جا خشکیده ولی تو دل من و بابایی یه عالمه شکوفه عشق جوونه زده ... شکوفه هایی که عطرشون هر روز فضای خونه مارو آکنده از مهر و محبت می کنه ...

درسته که تو این فصل همه جا سرده سرده ولی تو دل من و بابایی گرمه گرمه ... داغه داغه از آتیش عشقمون به همدیگه  ...

درسته که تو این فصل پرستوهای عاشق آشیونه هاشون رو ترک می کنن ولی من و بابایی تو این فصل به آشیونه خودمون کوچ کردیم...

درسته که تو این فصل همه دنبال یه جای گرم و نرم می گردن ولی من و بابایی لازم نیست دنبالش بگردیم چون جامون " تو دل همدیگه " حسابی گرم و نرمه

این روزا که میاد من دوباره و دوباره عاشق بابایی میشم ... یادم میفته که چقدر دوسش دارم ... یادم میفته که چقدر زندگی بدون اون بی معنی بود ... یادم میاد وقتی اون اومد کنارم چقدر زندگیم قشنگ تر شد و ...

اینارو میگم که همیشه بدونی من و بابایی واقعا همدیگرو دوست داریم حتی وقتی از دست هم دلگیر باشیم بازم چیزی از عشقمون به همدیگه کم نمیشه و اومدن تو شعله های عشقمون رو بیشترم کرده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مژده خانم گل و گلاب
14 آذر 91 9:15
لایک به این مامان با ذوق...
خوش بحال مهرتاش جون به خاطر داشتن چنین مادر با احساسی ان شااله سایه شون سالها بالای سر اين عروسک باشه
آجي نازم عاشقتمممممممممممممم بخدااااااا
داداش مهرداد و آجي سارا عشقولانه هاتون جاودان


مرسی عزیز دلم ... ایشالا تو هم زودتر نیمه گمشده ات رو پیدا کنی و بعدش از این عشقولانه های خوشمل براش بنویسی و ما از خوندنشون لذت ببریم عزیزم
سمیه
11 تیر 92 10:35
عزیزم امیدوارم سالهای سال در کنار همسر مهربانتون و نی نی عزیزتون مهرتاش جون روزگارو بگذرونی


مرسی سمیه جون عزیزم شما هم همچنین گلم ...