مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

یه خاطره بامزه از شازده کوچولو در بندر ... آبراه خونه خاله

 خونه خاله حمیده روی آبراه وسط آشپزخونه یه سنگ گذاشته بودن ... ازت غافل می شدیم می رفتی  سنگ و بر می داشتی و توی آبراه و نگاه می کردی به محض اینکه می رفتی سمت آشپزخونه بابا جون اینا م یگفتن سارا بدو مهرتاش رفت ... تو هم تا صدای اونارو می شنیدی سرعتت رو زیاد می کردی و عین جت می رفتی سمت سنگه ... گاهی بهت نمی رسیدم اینقدر که تند می رفتی ... تا رسیده بودم سنگ و برداشته بودی ... باید روزی چند بار دستات و می شستم ... از دست تو عزیز دل مامان تو انیشتین کوچولوی مامانی دیگه همیشه دنبال کشف اسراری جیگر مامان ...
2 بهمن 1391