بدون عنوان
قشنگ مامان و بابایی سلام ، بالاخره دوشنبه از راه رسید ، از ساعت 6 صبح به ذوق دیدن تو بیدارم و خوابم نمی بره عزیزم امروز بابایی باید برای ترم دوم دانشگاه ثبت نام کنه و می خواد یه کارایی انجام بده تا بتونیم یه سیسمونی خیلی خوب واست تهیه کنیم عزیز دلم راستی بالاخره دیروز ماشین ظرفشویی مامان رسیدش و مامان کلی خوشحال شد عزیزم الان تو داری چکار می کنی عزیز؟ کاشکی بدنم شیشه ای بود و می تونستم الان ببینمت بابایی بهت سلام می کنه و حسابی بوست می کنه عزیزم می گه بهت بگم که خیلی می خوادت و دوست داره نفسم &nbs...