در انتظار فرشته کوچولو 1
١٩/ مرداد /1390
عزیز دل مامان و بابا سلام
می دونی مامان و بابا خیلی دوست دارن جیگرم!
عزیز دلم من این وبلاگ رو ایجاد کردم تا بتونم احساسات این روزهای خودم و پدرت رو واست به تصویر بکشم قشنگم تا بدونی که چقدر به فکرت بودیم و واسه اومدنت لحظه شماری می کردیم
قند عسلم من و پدرت از زمان ازدواجمون ( 1388/09/05) واسه اومدنت برنامه ریزی کردیم و همیشه بهت فکر می کردیم همش می گفتیم باید اول خونه بخریم تا بتونیم واسه فرشته کوچولومون یه اتاق ناز و قشنگ مثل خودش بسازیم
بالخره بعد از کلی تلاش اسفند 89 موفق شدیم خونه بخریم و بعد از اون از خدا خواستیم تیرماه تورو به ما هدیه کنه و روح اهورایی خودش رو در وجود من بدمه
توی این چندماه همش فکر و ذکرمون تو بودی عزیز دلم همش به تو فکر می کردیم به اینکه چه کارایی بکنیم تا تو شادتر باشی و زندگی بهتری داشته باشی
توی این چندماه لحظه ای نبوده که به روشنایی بخش زندگیمون فکر نکینم و برات تلاش نکنیم شیرین عسل مامان و بابا