مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

در انتظار فرشته کوچولو 2

عزیزم ، قشنگم ، عشقم الان که دارم اینارو می نویسم تو درون من داری رشد می کنی قلب کوچیک و پاکت تشکیل میشه و تاپ تاپ میزنه نمیدونی چقدر بی قرارم واسه شنیدن صدای قلبت هستی من خوب  ادامه قصه انتظار من و بابایی رو تا به اینجا  برات می نویسم   عزیزم تیرماه از راه رسید و من و پدرت بی قرار بودیم واسه دونستن اینکه خدا تورو بهمون میده یا نه هنوزم میخواد از وجودت لذت ببره . آخرای تیرماه بود که مامان دو سه روزی حالش بد شد خلاصه با بابایی رفتن آزمایشگاه و آزمایش داد (90/05/02) ولی جواب آزمایش منفی بود کلی ناراحت و غمگین شدیم تا اینکه دکتر بهمون امیدواری داد و گفت الان زوده شما مجددا 15 مرداد آزمایش بده و من و بابا کلی خوشحال و امیدوا...
20 مرداد 1390

در انتظار فرشته کوچولو 1

١٩/ مرداد /1390 عزیز دل مامان و بابا سلام می دونی مامان و بابا خیلی دوست دارن جیگرم! عزیز دلم من این وبلاگ رو  ایجاد کردم تا بتونم احساسات این روزهای خودم و پدرت رو واست به تصویر بکشم قشنگم تا بدونی که چقدر به فکرت بودیم و واسه اومدنت لحظه شماری می کردیم قند عسلم من و پدرت از زمان ازدواجمون ( 1388/09/05)  واسه اومدنت برنامه ریزی کردیم و همیشه بهت فکر می کردیم  همش می گفتیم‌ باید اول خونه بخریم تا بتونیم واسه فرشته کوچولومون یه اتاق ناز و قشنگ مثل خودش بسازیم بالخره بعد از کلی تلاش اسفند 89 موفق شدیم خونه بخریم و بعد از اون از خدا خواستیم  تیرماه تورو به ما هدیه کنه و روح اهورایی خودش رو در وجود من بدمه تو...
19 مرداد 1390