مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

عمه .... چايي

1392/9/4 8:58
نویسنده : یه مادر عاشق
1,065 بازدید
اشتراک گذاری

شازده پسرم روز شنبه بابايي مجبور شد بمونه خونه پيشت چون ماماني كار داشت و نمي تونست مرخصي بگيره با توجه به اينكه دو هفته آينده هم مرخصيه

بعدازظهر تماس گرفتيم به آقاجون اينا كه اگه مي تونن لطف كنن بيان پيشت چون بابايي هم بايد مرفت سركار ...

خلاصه اينجوري شد كه عمه فربا جون زحمت كشيد و اومد پيش گل پسرمون

همون شب كه رسيد يعني 2 آذر 92 در حين اينكه من بهت مي گفتم ببين عمه اومده و برو پيش عمه يهو ديدم تو هم گفتي 

عمَ عمَ

اينقدر برام جالب بود كه نگو .... زودي به عمه فريبا گفتم ببين داره ميگه عمه و تو هم با ذوق تكرار كردي عمَ عمَ

جالبه كه عمه رو ميگي عمَ

ديشب هم يعني 3 آذر 92 من داشتم وسايلارو جمع و جور مي كردم و تو پيش عمه جون و بابايي بودي اونا داشتن چاي مي خوردن

تو اشاره كردي به ليوان چاي و بابا و عمه جون بهت گفتن چايي چايي و تو بعد از اونا تكرار كردي چايي

چايي

الهي قربونت برم من كه ديگه كم كم داري حرف زدن و ياد ميگيري

كلي من و بابايي عمه جون ذوق كرديم و خوشحال شديم ...

مبارك باشه مامان لغات جديد ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

راحله
4 آذر 92 15:45
آفرین به پسر گلممممممم کم کم داره را میوفته ماشالله سلام سارا جونم خوبی؟؟؟ خدا بد نده ؟ دیدم نوشتی سرماخوردید خیلی ناراحت شدم انشالله زودی رو به راه شین عزیزم دست عمه جونش درد نکنه که اومد کمکتون هورادی هم یه کوچولو سرما خورده در واقع فقط آبریزش داره ولی یکم طولانی شده ! من فکر میکردم دو سه روزه خوب میشه ولی نشد! حسابی به خودتون برسید عزیزم انشالله زودی خوب میشید