مهرتاش جانمهرتاش جان، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

مهرتاش فرشته مهربانی ها

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآاااايييييي

1392/8/26 11:51
نویسنده : یه مادر عاشق
791 بازدید
اشتراک گذاری

اي شيطوننننننننننننننننننن

ديشب كه من خوابيده بودم بخاطر كسالتم تو اومده بودي پيشم و باهام حرف ميزدي وقتي ديدي زياد توجه نمي كنم شروع كردي به دست كشيدن تو موهام و يهويي موهام و كشيدي

منم بهت گفتم ماماني نكن ... و تو محكم تر كشيدي موهام و ... منم يه جيغ بنفش كشيدم و تو موهام و رها كردي و رفتي

چند دقيقه بعد دوباره اومدي تو اتاق و خواستي موهام و بكشي كه بابايي به دادم رسيد و بغلت كرد و بردت

وقتي داشتين از اتاق ميرفتين بيرون شنيدم كه يه چيزي به بابايي گفتي و بعدش گفتي آآآآآآآآآآآي

واي زير پتو مرده بودم از خنده فهميدم از اين بازي خوشت اومده و دلت مي خواست موهام و بكشي و منم جيغ بزنم و داشتي به بابايي هم همين و مي گفتي

عاشقتـــــــــــــــــــــــــــم .... 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

راحله
27 آبان 92 19:36
سلام مامانییی خوبی؟ دلتنگتون شدیمااامن که کچل شدم شماااااااااااااااااااااااااااااا رو نمیدونم
مامانی دختربلا
30 آبان 92 1:38
سلام مامانی خدا بد نده امیدوارم زودتر خوب شید. ماشااله به این پسر شیطون بلا. خوشحال میشم تبادل لینک داشته باشیم .من همیشه وبلاگتون می خونم.